زندگینامه اکهارت تول
بیوگرافی
اکهارت تول که با نامِ اولریشت لئونارد تول در سال ۱۹۴۸ متولد شد، یک استادِ معنوی و نویسندهی چند کتاب پرفروش جهان است. او اصالتاً آلمانی است اما در کانادا به دنیا آمده، و بیشتر با کتاب های “نیروی حال” و “زمین نو” شناخته شده است. روزنامهی نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۸ او را “محبوبترین استاد معنویِ آمریکا” نامید، و در سال ۲۰۱۱ روزنامهی واتکینز ریویو درمورد او نوشت “تول تاثیرگذارترین فرد معنوی جهان است”.
تول به دین یا مذهب خاصی معتقد نیست اما میتوان بخش هایی از عقاید او را در ادیان مختلف یافت.
او در مصاحباتی گفته است که سال های زیادی از زندگیش را در افسردگی به سر میبرد، تا اینکه در ۲۹ سالگی دچار یک “تحول درونی” شد. پس از آن چندین سال را در حالتِ شعفِ محض به سر برد و سپس در مسیرِ معلمی قدم گذاشت. او در سال ۱۹۹۵ به ونکوور نقل مکان کرد و شروع کرد به نوشتن اولین کتاب خود، “نیروی حال”. این کتاب در سال ۲۰۰۰ در لیست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفت.
موفقیت کتابها و همکاری با وینفری
کتاب های نیروی حال و زمینِ نو تا سال ۲۰۰۹ به ترتیب حدود ۳ میلیون و ۵ میلیون نسخه فروش داشتهاند. در سال ۲۰۰۸ تول در برنامهی تلویزیونی اوپرا وینفری شرکت کرد تا به کمک همدیگر ۱۰ وبینارِ اینترنتی بسازند،و این وبینارها از آن موقع تا کنون ۳۵ میلیون بار مشاهده شدهاند.
در سال ۲۰۱۶ تول در لیستِ صد نفر افراد “روح بخش” که در برنامهی اوپرا شرکت کرده بودند، نامیده شد.
همانطور که پیش تر گفتیم، اکهارت تول تا ۲۹ سالگی با افسردگی شدیدی زندگی میکرد تا زمانی که به گفتهی خود یک “تحول درونی” را تجربه کرد. او دربارهی این اتفاق میگوید که یک شب از خواب بیدار شد و همانطور که احساس میکرد دارد در افسردگی غرق میشود، ناگهان مسئلهای به ذهنش خطور کرد که در مورد آن میگوید:
من نمیتوانستم بیش از آن با خودم زندگی کنم. و وقتی به این فکر کردم، سوالی در ذهنم ایجاد شد که برای آن جوابی نداشتم: این ‘من’ که نمیتواند با ‘خود’ زندگی کند، کیست؟ ‘خود’ چیست؟ احساس میکردم دارم در خلا غرق می شوم.
آن چیزی که آن زمان نمیدانستم این بود که در این لحظه ‘خودی که در ذهنم ساخته بودم، که با تمام سنگینی و مشکلاتش در جایی بینِ گذشتهی تلخ و آیندهی سهمگینم زندگی میکرد، در هم فرو ریخت. در من حل شد. صبح روز بعد از خواب بیدار شدم و همهچیز آرام بود. آرامش وجود داشت چون ‘خودی وجود نداشت. فقط احساسِ ‘بودن’ وجود داشت. فقط احساسِ نظارت کردن و وجود داشتن.
رها کردن مقطع دکتری و تغییر نام
اکهارت تول به یاد میآورد که صبح روز بعد در لندن برای قدم زدن از خانه بیرون رفت و متوجه شد که “همهچیز بطور معجزه آسایی عمیقاً آرام بود. حتی ترافیک.” این احساس ادامه داشت و او موفق به داشتن احساس آرامش در هر شرایطی شد. او کار کردن روی دکترایش را کنار گذاشت و در دو سالِ بعد از آن بسیاری از وقتش را با نشستن روی نیمکتهایی در پارک و عمیقاً احساس آرامش داشتن سپری کرد. “من به رد شدنِ زندگی نگاه میکردم”.
او مدتی همراه با تعدادی از دوستانش در یک صومعهی بودایی زندگی میکرد. خانوادهاش فکر میکردند او عقل خود را از دست داده است.
زندگینامه اکهارت تول
او نامش را از اولریشت به اکهارت تغییر داد. از نظر برخی این نام را به دلیل ارادتی که به فیلسوف آلمانی “مایستر اِکهارت” داشت برای خود انتخاب کرد، اما او در مصاحبهای در سال ۲۰۱۲ گفت که در رویایی کتابی را دیده بود که نامِ اکهارت بعنوان نویسنده روی آن نوشته شده بود و مطمئن بود که آن کتاب را خودش نوشته است. و مدتی پس از آن یکی از دوستانش را در خیابان بطور اتفاقی دید و او اشباهاً او را اِکهارت خطاب کرد. به همین دلیل تصمیم گرفت نامش را تغییر دهد.
پس از آن، دانشجوهای سابق کمبریج و انسانهایی که او بطور اتفاقی با آنها آشنا میشد از او در مورد عقایدش میپرسیدند و در مورد مسائل مختلف از او کمک میخواستند. بدین ترتیب او شغل خود را بعنوان یک مشاور و معلم معنوی آغاز کرد.
کتابِ اولِ اکهارت تول “نیروی حال” اولین بار در سال ۱۹۹۷ با تیراژ تنها ۳۰۰۰ جلد، به چاپ رسید. این کتاب دوباره با تیراژ بالاتری در سال ۱۹۹۹ چاپ شد، و در سال ۲۰۰۰، پس از اینکه اوپرا وینفری آن را در برنامهی تلویزیونیِ خود معرفی و پیشنهاد کرد، این کتاب در لیستِ پرفروش ترینهای روزنامهی نیویورک تایمز قرار گرفت. پس از دو سال، کتاب نیروی حال در صدرِ این لیست قرار گرفت، و تا سالِ ۲۰۰۸ این کتاب به ۳۳ زبانِ دنیا ترجمه شده بود.
در سپتامبر سال ۲۰۰۹ او به همراه دالایی لاما و چندین سخنرانِ دیگر در جشنوارهی صلحِ ونکوور حضور داشت.
کتاب معروف اکهارت تول
اکهارت تول در کتاب دومِ خود به نام “سکوت سخن میگوید” نوشته است:
یک معلم معنویِ واقعی نمیتواند چیزی را به معنای عامه به کسی آموزش دهد، و نمیتواند چیزی مانند اطلاعات جدید، عقاید جدید، یا قوانینی را به کسی اضافه کند یا از او بکاهد.
تنها کارِ یک معلمِ معنوی این است که به شما کمک کند تا آن چیزی را که بین شما و حقیقت فاصله انداخته است، کنار بزنید.
به عقیدهی اکهارت تول مهمترین اتفاقی که میتواند برای یک انسان بیفتد این است که آگاهیِ خود را از افکارش جدا کند و اینکه بداند آگاهی فضایی است که افکار در آنجا زندگی میکنند، اما این دو یکسان نیستند.
او میگوید
دلیل اصلیِ ناراحتی و غم، هیچوقت خودِ شرایط نیست. بلکه طرز فکر شما در مورد آن شرایط است.
مطلب بسیارعالی واموزنده بود
ممنون