یکی از موارد مهم که مدیران سازمان ها و کسب و کارها باید مورد توجه قرار دهند ارزیابی عملکرد پرسنل است. در حقیقت این مبحث مهم زیرشاخه ای از مدیریت منابع انسانی محسوب میشود. هر سازمانی باید عملکرد خود را به خوبی مورد ارزیابی قرار دهد و دلایل موفقیت و عدم موفقیت خود را به خوبی شناسایی کند. در همین راستا مدیران به ویژه مدیران منابع انسانی سازمان ها باید به ارزیابی عملکرد پرسنل خود بپردازند تا راندمان کاری هر یک و همچنین راندمان کاری هر بخش از سازمان یا کسب و کار خود را به درستی دریابند. در واقع با این فرآیند میتوان مطمئن بود که تمامی اجزای یک سازمان به درستی عمل میکنند یا خیر؟
ارزیابی عملکرد پرسنل یک شرکت یا سازمان به قولی میتوان گفت از واجبات مدیریت سازمانی است. در حقیقت در مبحث مدیریت منابع انسانی یکی از تعارف اصلی همین ارزیابی عملکرد پرسنل است که باید در فواصل زمانی منظم انجام گیرد. در حقیقت این کار یک دید مناسب به مدیران سازمان یا کسب و کار در مورد تک تک اعضای سازمان یا کسب و کار میدهد که بدین وسیله راندمان آنها به خوبی سنجیده شده و هر جایی نیاز به تقویت و اصلاح وجود دارد به موقع اقدام شود. ضعف بیشتر برنامههای ارزیابی عملکرد آن است که مدیران و سرپرستان به قدر کافی برای وظیفه ارزیابی آموزش ندیده اند و بازخورد ضعیفی را به زیردستان ارائه می کنند. آموزش ارزیابان و دادن بازخورد به آنها، توانایی ارزیابان را برای انجام ارزیابیهای دقیق و درست از عملکرد کارکنان بهبود میدهد.
تعریف ارزیابی عملکرد کارکنان
ارزیابی عملکرد کارکنان یکی از ابزارهای کلیدی مدیریت منابع انسانی است که به مدیران کمک میکند میزان کارایی، تعهد و اثربخشی کارکنان خود را بسنجند. این فرآیند، بخشی از نظام مدیریت منابع انسانی و از ارکان حیاتی توسعه سازمانی محسوب میشود. در حقیقت، ارزیابی عملکرد روشی برای سنجش میزان موفقیت کارکنان در انجام وظایف محوله و میزان مسئولیتپذیری آنها در راستای اهداف سازمان است
در این فرآیند، مدیران با مشاهده و تحلیل رفتار و عملکرد کارکنان، بازخوردهای مشخصی درباره نقاط قوت و ضعف ارائه میدهند تا مسیر رشد حرفهای آنها را هموار کنند. به بیان ساده، ارزیابی عملکرد نوعی سنجش تطبیقی است که عملکرد واقعی افراد را در دورهای مشخص با استانداردهای تعیینشده مقایسه میکند.
هدف اصلی این ارزیابی، شناسایی ظرفیتها و استعدادهای بالقوه کارکنان برای برنامهریزی بهتر در مسیر توسعه فردی و سازمانی است. مدیرانی که در کنار ارزیابی عملکرد از آموزشهای مرتبط مانند دوره منابع انسانی بهره میبرند، میتوانند این فرآیند را با درک عمیقتری از رفتار سازمانی و انگیزش اجرا کنند. همچنین درک هوش هیجانی در محیط کار به مدیران کمک میکند تا در ارائه بازخورد و برقراری ارتباط مؤثر با کارکنان، عملکرد بهتری داشته باشند و نتایج مطلوبتری کسب کنند.
اهمیت و لزوم ارزیابی عملکرد پرسنل
ارزیابی منظم عملکرد کارکنان به مدیران یادآوری میکند که چه انتظاراتی از نیروهای خود دارند و در عین حال به کارمندان نیز فرصتی میدهد تا از سطح عملکرد خود آگاه شوند. این فرآیند، پایهای برای تصمیمگیریهای مهم مدیریتی مانند ارتقاء شغلی، افزایش حقوق، پاداش یا حتی تغییر جایگاه سازمانی به شمار میرود.
در گذشته، روشهای سنتی ارزیابی اغلب بر گزارش مکتوب مدیر از نقاط قوت و ضعف کارمند متمرکز بود. امروزه اما سازمانهای پیشرو از مدلهای مشارکتی استفاده میکنند؛ به این معنا که کارکنان نیز پیش از جلسه ارزیابی، عملکرد خود را بهصورت خودارزیابی مرور کرده و در گفتوگویی دوطرفه با مدیر درباره مسیر رشد خود تبادل نظر میکنند. چنین رویکردی حس مالکیت و مسئولیت پذیری را در کارکنان افزایش میدهد و رابطه میان مدیر و کارمند را تقویت میکند.
زمان مناسب ارزیابی عملکرد پرسنل
فرآیند ارزیابی عملکرد پرسنل باید بهصورت منظم و در بازههای زمانی مشخص انجام شود تا اثربخشی خود را حفظ کند. بهطور میانگین، انجام این ارزیابی هر یک تا دو سال یکبار توصیه میشود. فاصله زمانی زیاد بین ارزیابیها میتواند باعث فراموش شدن جزئیات عملکرد، بیتوجهی به نقاط ضعف و از دست رفتن فرصتهای بهبود شود. از سوی دیگر، اگر در بخشی از سازمان کاهش راندمان مشاهده شود، لازم است ارزیابی زودتر انجام گیرد تا اقدامات اصلاحی در کوتاهترین زمان ممکن صورت پذیرد. در نهایت، نتایج ارزیابیهای غیررسمی میتوانند مبنایی برای جمعبندی و تصمیمگیریهای رسمی باشند.
برای تکمیل فرآیند ارزیابی، استفاده از ابزارهایی مانند تست هوش هیجانی EQ یا تستهای سنجش هوش منطقی (IQ) میتواند به مدیران کمک کند تا درک دقیقتری از مهارتهای شناختی و هیجانی کارکنان خود داشته باشند و تصمیمات دقیقتری اتخاذ کنند.
نقش آموزش سازمانی در بهبود عملکرد
آموزش سازمانی از مهمترین عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد کارکنان است. سطح مهارت و دانش افراد ارتباط مستقیمی با کیفیت کار آنها دارد. مدیری که بهدنبال افزایش بهرهوری است، باید با برنامهریزی منظم، دورههای آموزشی هدفمند برای کارکنان خود طراحی کند. آموزشهای سازمانی، نهتنها دانش فنی و مهارتهای شغلی را ارتقا میدهند، بلکه بر رشد فردی و هوش هیجانی در محیط کار نیز تأثیر مثبت دارند. استفاده از برنامههای آموزشی متناسب با نیازهای سازمانی، مسیر توسعه منابع انسانی را هموار کرده و به بهبود عملکرد کلی سازمان منجر میشود.
