هوش هیجانی در محیط کار

یکی از مفاهیم بسیار مهم و کاربردی در زمینه روان شناسی که امروزه در زمینه کسب و کار و مدیریت نیز بشدت مورد توجه قرار گرفته است، هوش هیجانی است. در واقع پژوهشهای روانشناسان و مطالعات آنان روی جامعههای آماری بسیار وسیعی، این موضوع را اثبات کرده که افرادی که مهارت هوش هیجانی را دارند، در زندگی خود در تمامی عرصه ها موفق تر از سایرین هستند.
در واقع افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، لایق پستهای مدیریتی بر اساس تواناییها و دانش خود میباشند. زیرا این افراد توانایی هدایت یک گروه یا سازمان را داشته، به شدت وظیفه شناس یا مسئولیت پذیر هستند و در روابط با سایرین نیز بهترین عملکرد را دارند. در این مطلب قصد داریم پس از معرفی اجمالی مهارت افزایش هوش هیجانی به کاربرد آن در محیط کار پرداخته و اشاره نمائیم که چگونه میتوان برای کسب موفقیتهای کاری بیشتر به تقویت هوش هیجانی در درون خود پرداخت. با ما در ادامه این مطلب همراه باشید.
هوش هیجانی در محیط کار
مفهوم هوش هیجانی
در حقیقت هوش هیجانی که به آن هوش احساسی یا هوش عاطفی هم گفته میشوند، مهارت شناخت و کنترل هیجانها و احساسات و عواطف است که برخی انسانها آن را به صورت ذاتی در وجود خود به شکلی قوی، دارا هستند. اما سایرین نیز نباید حس کنند که این مهارت صرفا به صورت ذاتی وجود دارد و برای بقیه مردم دست نیافتنی است. بلکه بالعکس تمامی افراد میتوانند با آموزشها و تمارین اصولی و البته وقت گذاشتن، پس از مدتی رشد هوش هیجانی را در خود به وضوح مشاهده کنند.
مفهوم هوش هیجانی بسیار گسترده است و مباحث متعددی را شامل میشود. در تعریفی جامع میتوان گفت هوش هیجانی مهارتهای متعددی را شامل میشود که برخی درونی و برخی در روابط با سایر انسانها به کار میرود که میتوانند ضامن موفقیت انسان در عرصههای مختلف زندگی شوند. نقطه مقابل هوش احساسی هوش عقلانی یا iq است که می تواندی برای سنجش میزان هوش خود تست IQ رایگان را انجام دهید.
مهارت بالا در کنترل احساسات و عواطف
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، توانایی کنترل احساسات و عواطف خود را در اختیار داشته و همچنین بر عواطف و احساسات دیگران نیز آگاهی و احاطه پیدا کنند. به همین سبب آنها میتوانند طوری رفتار کنند که با احساسات و حالت طرف مقابل آن ها متناسب باشد. به همین حالت میتوانند بهترین تاثیر را روی دیگران داشته و توانایی هدایت و مدیریت یک گروه یا سازمان را داشته باشند.
بدین منظور چنین افرادی ابتدا بهترین و کامل ترین شناخت را از خود و احساساتشان کسب میکنند و این درک را در خود ایجاد میکنند که هر یک از رفتارهای آنان چه تاثیری میتواند روی دیگران داشته باشد. این افراد معمولا سعی میکنند کمتر دیگران را برنجانند. بلکه سعی میکنند با رفتار درست و کارهای انگیزشی، دیگران را به شوق آورده و به سوی موفقیت رهنمون کنند.
انتقاد پذیری بالا
همچنین داشتن هوش هیجانی به ویژه هوش هیجانی در محیط کار به افراد این امکان را میدهد که روحیه ای کاملا انتقاد پذیر داشته باشند. یعنی در صورتی که انتقادی غیر غرض ورزانه دریافت کنند که موارد مفید و سازنده ای در آن باشد با سعه صدر پذیرفته و سعی میکنند در سدد بهبود و رفع مشکل برآمده و از انتقاد وارده نهایت استفاده را برای بهبود کار خود ببرند.
این افراد وقتی در برابر یک انتقاد وارده قرار میگیرند به جای پرخاش کردن سعی میکنند که اولا خود را کنترل کنند و کاری نکنند که پس از پایان و فروکش کردن خشم از رفتار خود پشیمان شوند. دوما از میان انتقادات وارده دنبال نکاتی جهت بهبود ایرادات خود میگردند و برعکس سایرین، انتقادات وارده را به پلی برای پیشرفت خود تبدیل میکنند. اگر شما هم جز آندسته از افرادی هستید که در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی قادر به کنترل احساسات خود نیستید میتوانید با شرکت در دوره هوش هیجانی این مهارت خود را افزایش و بهبود دهید.
۱- انتقاد باعث میشود ما احساس بی ارزش بودن کنیم
همه ما درجاتی از احساس بیارزشی را در درون خود داریم. در واقع همه ما در کودکی بارها و بارها در معرض انتقاد قرار گرفتهایم. از یک طرف این انتقادات که معمولاً از سمت والدین بودهاند به شکل درست و سالمی بیان نمیشدند و والدین ما یک اشتباه کوچک ما را به هویتمان گره میزدند و تحقیر و سرزنشمان میکردند.
از طرف دیگر هم در آن زمان ما از نظر شناختی و ذهنی به اندازهای رشد نکرده بودیم که بتوانیم انتقادها را به عوامل بیرونی ربط دهیم و هر انتقادی را معطوف به هویت و شخصیت خودمان میدانستیم. مثلاً ما نمیتوانستیم بفهمیم که دلیل عصبانیت مادر پرمشغله بودن و درگیری اوست و سریعاً با هر انتقادی به خود میگفتیم: “تو بیعرضهای، تو بی ارزشی”
این احساس بیارزشی درونی مانند یک زخم بر روان ما میماند و باعث میشود که نسبت به انتقاد آسیبپذیر باشیم. در واقع هر بار که دیگران انتقاد میکنند گویی بر زخم بیارزشی ما نمک میپاشند و فارغ از اینکه یک انتقاد به چه نحوهای بیان شود ما ممکن است جبهههای مختلفی بگیریم.
چرا هوش هیجانی در محیط کار بیشترین تاثیر را در موفقیت دارد؟
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به سرعت میتوانند در یک جمع با دیگران روابط قوی و بر اساس اعتماد متقابل بر قرار کنند و یا در مذاکره، زودتر شرایط را به سوی دستیابی به توافق برسانند. این افراد صداقت و رو راستی بالایی هم دارند و به قول معروف زیر آب کسی را نزده و از پشت به کسی نارو نمی زنند. این توانایی برقراری ارتباط و جلب اعتماد دیگران موجب میشود بتوانند در میان همکاران خود به خوبی مدیریت کنند و دیگران در داخل سازمان به سرعت به آنان اعتماد کنند.
این افراد روحیه کار تیمی بسیار خوبی دارند و با احترام به سایر اعضای تیم کاری، سعی میکنند روابط عاطفی قوی با آنها برقرار کرده و به آنان حس ارزشمند بودن در گروه کاری را بدهند. همین کار موجب میشود که پرسنل و اعضای تیم کاری با جان و دل برای آنان کار کنند. اگر شما هم جز آندسته از افرادی هستید که دوست دارید نسبت به میزان محبوبیت خود در بین کارکنان خود پی ببرید تست هوش هیجانی رایگان مدرسه کسب و کار آیا را امتحان کنید.
ارتباط قدرتمند در مذاکره
همچنین این توانایی و روابط قوی میتواند موجب شود که این افراد بتوانند بهترین و قوی ترین ارتباطات را با مشتریان سازمان و یا کسب و کارهایی که قصد همکاری با شرکت مورد نظر دارند، نیز برقرار کنند. زیرا در جلسات مذاکره کاری هم می توانند به خوبی با طرف مقابل روابطی بر اساس احترام و اعتماد متقابل بر قرار کنند و آنان را با رضایت کامل به قراردارد ترغیب کنند.
در حقیقت چنین افرادی به سرعت میتوانند با استفاده از توانایی هوش هیجانی در محیط کار، مذاکرات را هم به نتیجه رسانده و کسب و کار را به سود برسانند. رساندن فرآیند فروش به موفقیت نهایی که همان فروشندگی حرفه ای است نیز یکی دیگر از ویژگیهایی است که افراد با هوش هیجانی بالا دارند.
افزایش قدرت درک و تحلیل عواطف
همان طور که پیش تر ذکر شد داشتن خود آگاهی بالاتر از ویژگی های افرادی است که هوش هیجانی بسیار بالایی دارند. به واقع مهارت خود آگاهی قدرت درک و تحلیل عواطف، احساسات، حالت های روحی و محرک های درونی میباشد و این توانایی موجب میشود که انسان رفتارهایی با دیگران انجام دهد که تاثیر مستقیم روی روابط وی با دیگران بگذارد. افرادی که احساس خودآگاهی بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالاتری نیز دارند و ارزیابی واقع گرایانه ای از خود، افکار و رفتارهای خود دارا میباشند.
داشتن این ویژگی باعث میشود از حس شوخ طبعی همراه با تواضع بهره مند باشند، بدون اینکه هیچ آسیبی به خود ارزشمندی آنها وارد شود. رفتار شوخ طبعانه آنان با لودگی و بی ادبی و مسخره کردن دیگران همراه نیست، بلکه سعی می کنند با شوخ طبعی خود دیگران را شاد کرده و با جذاب کردن جو گفتگو با سایرین، آنان را بیشتر به خود نزدیک کنند.
عواطف و احساسات منفی مانند خشم، حسادت، نا امیدی و سایر موارد مشابه ممکن است روی مدیر، مشتریان یا پرسنل و همکاران فرد تاثیر بگذارد، پس فرد باید بتواند تبعات منفی رفتار خود را پذیرفته و به دنبال روشهایی باشد که از طریق آن ها احساسات خود را کنترل کرده و از واکنشهای نسنجیده و بیان نظرات ناخوشایند اجتناب ورزد.
از یاد نبرید بسیاری از اختلافات مابین انسانها به علت همین عدم کنترل روی عواطف به ویژه در هنگام خشم پدید میآید. این اختلافات میتواند به قطع همکاریهای شغلی، قطع رابطههای خانوادگی و دوستانه و حتی جدایی همسران منجر شود.
بالا بودن انگیزه در کسب و کار
افرادی که دارای هوش عاطفی بالایی هستند معمولا انسانهایی به شدت با انگیزه هم هستند و در هر شرکت یا کسب و کار و سازمانی داشتن نیروهای با انگیزه یک مزیت بسیار بزرگ محسوب میشود. انگیزه به معنای اشتیاق افراد به منظور انجام هر کاری، بدون توجه به وضعیت یا درآمد یا موانع موجود بر سر راه انجام کار است. در این صورت، انرژی و تمایل افراد برای دست یابی به هدف، آنان را در مسیر نیل به اهداف به سمت جلو میبرد.
پس باید اهداف خود را دنبال کرده و از چالشها نگریخت. مدیران و کارمندان با انگیزه، علاقه زیادی برای رسیدن به موفقیت دارند و نمونه بارز آنان را میتوان در مدیران و موسسان استارت آپها مشاهده نمود. این افراد بسیار خوش بین هستند و میتوانند از شکستها و ناکامیهای گذشته درس بگیرند و نسبت به سازمان خود تعهد بالایی دارند. آنها تمایل دارند از نتایج زودگذر و سریع دست بکشند تا به موفقیتهای بلند مدت برسند. در نتیجه آنها انگیزه بخش و مشوق دیگران در داخل سازمان نیز هستند.
لازم به توضیح است با ارزیابی عملکرد یک سازمان می توان نسبت به ایجاد انگیزه در سازمان عمل کرد. لازمه اینکار آگاهی مدیران از درک احساسات خود و دیگر اعضای سازمان و چگونگی تعامل با آنها اشاره کرد. ما در مقاله ارزیابی عملکرد پرسنل به مباحثی که به شما کمک می کند بتوانید با ارزیابی درست به بهره وری درست سازمانی برسید بحث کرده ایم.
ایجاد حس همدلی در ارتباطات
حس همدلی با سایر اعضای تیم نیز از ویژگی های افراد با هوش عاطفی بالاست که در کسب و کار بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. همدلی قابلیت درک و پاسخ گویی مناسب به عواطف دیگران است. با داشتن این ویژگی، برخورد محبت آمیز و محترمانه با دیگران را موجب میشود. یک مدیر یا کارمند با داشتن خصوصیت همدلی، بهتر میتواند احساسات، نیازها، خواسته ها و نظرات اطرافیان خود را درک کند و به خوبی و با سعه صدر مشکلاتشان را بشنود. این خصوصیت هم در داخل سازمان و در میان کارکنان و همچنین در رابطه با مشتریان به کار میآید.
پرسش و پاسخ :
- منظور از EQ در محیط کار چیست؟
به مجموعهای از شایستگیهایی که یک فرد به بهترین نحو در خصوصیات کاری خود دارد EQ محیط کار میگویند. مهارتهایی از قبیل توانایی تشخیص رفتارها، حالات و انگیزه میباشد.
- چگونه می توانیم از هوش هیجانی در محیط کار استفاده کنیم؟
برای اینکه به این آگاهی برسید که بتوانید هوش هیجانی محیط کار و شخصی را از هم تشخیص دهید نیاز است تا به یک خودآگاهی برسید. برای اطلاعات بیشتر مقاله ” خودآگاهی چیست؟ ” را مطالعه کنید.
- 5 مولفه هوش هیجانی در محیط کار چیست؟
بر طبق نظریه دانیل گلمن 5 عنصر کلیدی برای هوش هیجانی در محیط کار وجود دارد :
- خودآگاهی
- خود تنظیمی
- انگیزه
- یکدلی
- مهارت های اجتماعی
- بالا بودن EQ در محیط کار مهم است یا IQ؟
طبق نظرسنجی موسسه CareerBuilder مشخص شد 71 درصد از کارفرمان هوش هیجانی بالا EQ را نسبت به ضریب هوشی IQ اهمیت میدهند. 75 درصد کارفرمان احتمال میدهند کارمندی که EQ بالایی داشته میتواند خود را به بهره هوشی بالا ارتقا دهد. برای سنجش میزان ضریب هوشی خود تست آی کیو را انجام دهید.
- طبق نظرسنجی بالا، دلیل منطقی که کارفرمان به افراد دارای هوش هیجانی بالا اهمیت میدهند چیست؟
اطلاع داشتن از IQ و EQ باعث میشود که افراد یک تیم از پتانسیل بالایی برخوردار شوند. چرا که کارفرمان به راحتی میتوانند نواقص کارمندان را کاهش داده و به همان مقدار به نقاط قوت آنها بیفزایند.
- 8 کلید مهم تاثیر گذار در هوش هیجانی را نام ببرید؟
خشم، غم، ترس، لذت، عشق، تعجب، انزجار و شرم 8 کلید مهم هستند که اگر بتوانید نسبت به کنترل و مدیریت آنها مهارت لازم را کسب کنید میتوانید در زمینه هوش هیجانی موفق باشید.
- هوش هیجانی در رهبری چیست؟
یعنی اینکه توانایی درک احساسات خود و دیگران و نحوه رفتار آنها و سپس استفاده از این دانش برای ایجاد انگیزه در دیگران است. یکی از نشانه هایی که رهبران هر کسب و کار باید روی مدیریت احساسات خود کار کنند این است که آنها اغلب با دیگران تعاملات چالش برانگیز دارند.
واقعا یکی از مشکلاتی که ما تو محل کار داریم اینه که هوش هیجانی همه پایینه و تلاسیم واسه رفعش نمیکنن.
سلام سارا عزیز. بله واقعا جامعه ما از هوش هیجانی پایین رنج می بره و مدیران سازمان ها باید برنامه ای مدون برای آموزش هوش هیجانی به کارمندانشون داشته باشن تا با بالا بردن این خصیصه کارایی سازمانشون و روابط بین سازمانیشون رو ارتقا بدن.