قبل از ورود به موضوع اهمیت انگیزش کارکنان، ابتدا بد نیست “انگیزش” را تعریف کنیم. به فرایند تحریک، الهام بخشی و رساندن کارکنان به نقطه‌ای که در آن به‌واسطه استفاده از حداکثر پتانسیل، بهترین عملکرد ممکن را داشته باشند، انگیزش کارکنان می‌گوییم. به‌طور خلاصه، انگیزش، همان فرایند ایجاد انگیزه است. انگیزه حالتی روان‌شناختی بوده که نمی‌توان آن را به زور و اجبار ایجاد کرد.

ایجاد انگیزه در کارکنان راهی است که اکثر سازمان ها باید انجام بدهند. وقتی انرژی، دانش و مهارت‌های گروهی از افراد با انگیزه را با هم ترکیب می‌کنید، آن‌وقت شما و تیمتان می‌توانید هر کاری را که در ذهن خود دارید انجام دهید.

انگیزش کارکنان چیست؟

بسیاری از مدیران تصور می‌کنند انگیزش یعنی “افزایش حقوق”. اگرچه پول مهم است، اما تعریف علمی انگیزش (Motivation) پیچیده‌تر است. در روانشناسی صنعتی و سازمانی، انگیزش به فرآیندی گفته می‌شود که شدت (چقدر تلاش می‌کنند)، جهت (در چه مسیری تلاش می‌کنند) و پایداری (چقدر ادامه می‌دهند) رفتار کارکنان را تعیین می‌کند.

یادگیری اصول علمی انگیزش کارکنان و به‌کارگیری آن در محیط کار، بخشی از سرفصل‌های کلیدی دوره آموزشی منابع انسانی مدرسه کسب‌وکار آیا
است.
برای مدیریت صحیح، باید دو نوع اصلی انگیزه را بشناسید:

۱. انگیزش درونی (Intrinsic Motivation)

زمانی رخ می‌دهد که فرد کار را به خاطر خودِ کار انجام می‌دهد. لذت حل مسئله، حس مفید بودن و اشتیاق به یادگیری، محرک‌های درونی هستند. کارکنانی که انگیزه درونی دارند، حتی بدون نظارت مدیر هم با کیفیت کار می‌کنند.

۲. انگیزش بیرونی (Extrinsic Motivation)

زمانی است که فرد برای به دست آوردن پاداش (حقوق، پاداش، ترفیع) یا اجتناب از تنبیه (توبیخ، اخراج) کار می‌کند. این نوع انگیزه برای شروع حرکت خوب است اما برای وفاداری طولانی‌مدت کافی نیست.
نکته کلیدی: هنر مدیریت مدرن، ایجاد تعادل است؛ استفاده از انگیزش بیرونی برای جذب افراد و استفاده از انگیزش درونی برای حفظ و شکوفایی آن‌ها.

چرا انگیزش کارکنان برای سازمان شما حیاتی است؟

سرمایه‌گذاری روی انگیزش، هزینه نیست؛ بلکه پرسودترین سرمایه‌گذاری است. تحقیقات گالوپ و هاروارد بیزینس ریویو نشان می‌دهد که سازمان‌هایی با کارکنان باانگیزه (Engaged Employees) نتایج خیره‌کننده‌ای دارند:

  • افزایش چشمگیر بهره‌وری: کارکنان باانگیزه منتظر دستور نمی‌مانند؛ آن‌ها فعالانه به دنبال بهبود فرآیندها هستند که منجر به خروجی بیشتر می‌شود.
  • کاهش نرخ ترک خدمت (Turnover): هزینه‌ی جایگزینی یک نیروی متخصص گاهی تا ۲۰۰٪ حقوق سالانه اوست. انگیزش، چسبی است که استعدادها را در سازمان نگه می‌دارد.
  • بهبود کیفیت و مشتری‌مداری: کارمندی که حالش خوب است، با مشتری بهتر برخورد می‌کند. رضایت شغلی رابطه مستقیم با رضایت مشتری دارد.
  • تقویت نوآوری: ذهن‌های خسته و بی‌انگیزه، ایده نمی‌دهند. خلاقیت تنها در محیط‌های پرانرژی و امن شکوفا می‌شود.
  • سلامت روان و جو سازمانی: محیط‌های سمی با کارکنان بی‌انگیزه، پر از غیبت، شایعه و استرس هستند. انگیزش، اتمسفر سازمان را تصفیه می‌کند.

۶ راهکار برای افزایش انگیزش کارکنان در سازمان

اکنون که مبانی را دانستیم، بیایید وارد میدان عمل شویم. چگونه می‌توانیم محیطی بسازیم که افراد صبح‌ها با اشتیاق بیدار شوند؟

۱. ایجاد فرهنگ سازمانی انگیزشی و رهبری اثربخش

فرهنگ، هوایی است که سازمان تنفس می‌کند.

  • مدیران به عنوان الگو: اگر مدیر بی‌انگیزه باشد، تیم قطعاً بی‌انگیزه خواهد بود. انرژی شما مسری است.
  • چشم‌انداز مشترک: به کارمندان نشان دهید کارشان چه تأثیری در دنیا دارد. کارمندی که بداند در حال “ساختن یک پناهگاه” است، انگیزه‌ای متفاوت با کسی دارد که فقط “آجر روی آجر می‌گذارد”.
  • شفافیت و بازخورد: بازخورد نباید فقط سالی یک بار باشد. فرهنگ بازخورد آنی و سازنده را جا بیندازید و مهم‌تر از آن، گوش شنوا داشته باشید.

۲. توانمندسازی و مشارکت کارکنان

دوران “من دستور می‌دهم، تو اجرا می‌کنی” تمام شده است. با شرکت در آموزش کوچینگ مدرسه کسب و کار آیا با تمام شیوه های نوین مدیریتی آشنا خواهید شد.

  • استقلال عمل (Autonomy): میکرومنیرجمنت (مدیریت ذره‌بینی) قاتل خلاقیت است. هدف را مشخص کنید اما روش رسیدن به آن را به کارمند بسپارید.
  • مشارکت در تصمیم‌گیری: وقتی کارکنان در تصمیم‌گیری دخیل باشند، نسبت به اجرای آن احساس مالکیت می‌کنند.

۳. سیستم پاداش و قدردانی مؤثر و عادلانه

پاداش باید هوشمندانه باشد.

  • پاداش‌های ترکیبی: علاوه بر پاداش‌های مالی (کارانه، پورسانت)، از پاداش‌های غیرمالی مثل بلیط سفر، کارت هدیه خرید کتاب یا حتی یک روز مرخصی تشویقی استفاده کنید.
  • قدردانی کلامی: قدرت یک “متشکرم” صمیمانه در جلوی جمع را دست کم نگیرید.
  • غافلگیری: پاداش‌های غیرمنتظره (Spot Bonus) تأثیر روانی بسیار بالاتری نسبت به پاداش‌های قابل پیش‌بینی دارند.

راه های افزایش انگیزش کارکنان

۴. فرصت‌های رشد، توسعه و پیشرفت شغلی

کارکنان نسل جدید (Millennials و Gen Z) تشنه یادگیری هستند. اعضای تیم شما زمانی که فرصتی برای یادگیری مهارت های جدید داشته باشند برای سازمان شما و برای خودشان ارزشمندتر خواهند بود. به تیم خود آموزش هایی را ارائه دهید که برای پیشرفت در حرفه خود آگاهی از آخرین فناوری ها و اخبار صنعت نیاز دارند و با مهارت‌هایی مانند هوش هیجانی، مهارت بین فردی و مهارت‌های نرم، به آموزش توسعه فردی آنها بپردازید.

  • آموزش مستمر: برگزاری کارگاه‌ها یا خرید اشتراک دوره‌های آنلاین.
  • مسیر شغلی شفاف: کارمند باید بداند اگر ۳ سال خوب کار کند، چه جایگاهی در انتظار اوست.
  • توسعه فردی (IDP): برای هر نفر برنامه رشد اختصاصی داشته باشید.

۵. محیط کار و رفاه کارکنان

محیط فیزیکی و روانی تأثیر مستقیم بر نورون‌های مغز دارد.

  • ارگونومی و زیبایی: نور مناسب، صندلی راحت و فضای استراحت (Break room) هزینه نیست، سرمایه‌گذاری روی سلامت ستون فقرات و اعصاب تیم است.
  • تعادل کار و زندگی (Work-Life Balance): احترام به ساعات غیرکاری و ارائه امکاناتی مثل دورکاری یا ساعات شناور، وفاداری را به شدت افزایش می‌دهد.
  • امکانات رفاهی: بیمه تکمیلی خوب، ناهار سالم، یا امکانات ورزشی نشان می‌دهد که شما به “انسان” بودن آن‌ها اهمیت می‌دهید، نه فقط “کارمند” بودنشان.

۶. امنیت شغلی و رقابت سالم

استرس اخراج، ذهن را فلج می‌کند.

  • امنیت روانی: کارکنان باید بدانند که اگر اشتباهی کردند، فرصت جبران دارند و سریعاً اخراج نمی‌شوند. این حس امنیت، ریسک‌پذیری و نوآوری را بالا می‌برد.
  • رقابت سالم: رقابت را با “گیمیفیکیشن” (Gamification) جذاب کنید، اما مراقب باشید رقابت تبدیل به دشمنی و زیرآب‌زنی نشود. هدف، تعالی تیم است.

چه مواردی انگیزش کارکنان را از بین می‌برد؟

برای یک مدیر بدترین خبر می تواند بی انگیزگی کارکنان سازمانش باشد. انگیزه دادن به کارکنان همان طور که پیش تر ذکر شد، باعث بالا رفتن بهره وری سازمان می شود و بیلان کاری خود مدیر را به شکل چشمگیری مثبت می کند. از این جهت اکثر مدیران، بسیار تمایل دارند که بتوانند از روش های مختلف به انگیزه دادن به کارکنان خود بپردازند.

اما باید در نظر داشت که برای دادن انگیزه به کارکنان اول باید به شناخت آنان پرداخت و مواردی که باعث کشته شدن انگیزه در آنان می شود را از میان برداشت تا بازده پرسنل و در مجموع بازده سازمان به شکل معناداری بالا رود. اما باید مدیران شرکت ها در نظر داشته باشند که در سازمان و کسب و کار خود عوامل از بین برنده انگیزه کارکنان را شناسایی کرده و آن ها را در حد امکان محدود و مهار کنند. حال به معرفی چند مورد از عوامل کاهش انگیزه کارکنان سازمان ها می پردازیم:

۱) شرایط نامناسب محیط کار

همان طور که ذکر شد، شرایط نامناسبی چون عدم وجود تهویه مناسب هوا که بیشتر در کارخانجات دیده می شود یکی از مواردی است که روح و جسم کارکنان را فرسوده کرده و آنان را بی انگیزه می کند.

۲) شفاف نبودن وظایف کارکنان

اینکه هر فرد در سازمان وظایف مشخصی نداشته باشد بسیار مشکل زا و از بین برنده انگیزه است. زیرا ممکن است کارهایی بسیار بیش از میزان وظایف عادی یک کارمند بر سر وی ریخته شود و وی را بسیار فرسوده و ناامید و کم انگیزه کند.

۳) عدم پرداخت منظم و به موقع دستمزد کارکنان 

کارکنان باید بتوانند روی این موضوع حساب کنند که آخر هر ماه دستمزد ماهی که کار کرده اند را دریافت می کنند، در غیر این صورت چه انگیزه ای برای زحمت کشیدن و سود رساندن به شرکت برای آن ها باقی می ماند.

۴) ریاکاری جهت انگیزه دادن به کارکنان

مدیران سازمان ها هرگز نباید هوش بالای کارمندان و همچنین جریان اطلاعات در سازمان‌ را نادیده بگیرند. در بسیاری از سازمان ها به وفور دیده شده که مدیری به دروغ به کارمندش می‌گوید که کار بسیار خوبی انجام دادی و وظایفت را به نحو احسن انجام داده ای و من در جلسه‌ اخیر مدیران ارشد سازمان از عملکرد تو تعریف کردم و همواره پشتیبان تو هستم.

چنین صحبت هایی اگر واقعیت داشته باشد می تواند برای کارمند ایجاد انگیزه کند. اما وقتی که کارمند با هیچ تشویقی از سازمان مواجه نمی شود و متوجه دروغ بودن حرف های آن شخص مدیر شود قطعا نتیجه برای مدیر معکوس شده و نه تنها نتوانسته در کارمند خود انگیزه بیشتری ایجاد کند، بلکه انگیزه را در وی از بین برده است.

چنین صحبت‌هایی در ذات خود نشان ‌دهنده‌ی هدف ریاکارانه‌ شخص مدیر هستند که در حقیقت می خواهد کارمندش را فریب دهد. در نتیجه‌ این ادعاهای ریاکارانه مدیر، کارمند به طور معمول لبخندی می‌ زند، اما قطعا می‌ داند که تعریفی از وی در جمع مدیران صورت نگرفته است و این روند در نهایت باعث از بین رفتن اعتماد کارمند به مدیر و حتی کاهش انگیزه‌ او می ‌شود.

این که انسان حس کند توسط فردی دیگر، نادان شمرده می شود و فرد مورد نظر فکر می کند می تواند به راحتی وی را فریب دهد در حقیقت احساس بسیار بدی نسبت به آن فرد در دل انسان ایجاد می کند و وجود این حس در کارکنان یک سازمان برای یک مدیر می تواند ویرانگر باشد.

در نهایت، مدیری که بخواهد این عوامل فرساینده انگیزه را مهار کند، باید فراتر از نقش یک ناظر عمل کند و رفتارهایی را نشان دهد که اعتماد، احترام و انگیزه واقعی ایجاد می‌کنند. چنین رویکردی همان نقطه‌ای است که مدیریت به رهبری تبدیل می‌شود و فرد را به سمت درک عمیق‌تر راه های تبدیل شدن به رهبر موفق هدایت می‌کند.

سخن آخر

مدیران و رهبران باهوش، اهمیت ایجاد انگیزه در کارکنان و همچنین مزایا و ارتباط تنگاتنگ آن را با موفقیت سازمان به‌خوبی درک می‌کنند و برای انگیزش نیروی انسانی، استراتژی و برنامه مشخصی دارند.

سازمان‌ها باید اهمیت ایجاد انگیزه در کارکنان را درک کنند. این همان نیروی محرکه‌ای است که کارکنان را مجاب می‌کند تا بهترین عملکرد را از خود نشان دهند. بدون انگیزش، بهره‌وری کاهش یافته و نرخ ترک شغل بالا می‌رود که این به‌نوبه خودش، سازمان را از اهدافی که دارد، فرسنگ‌ها دور می‌کند

منبع :مجله INC

سوالات متداول

۱. چگونه می‌توان تأثیر برنامه‌های انگیزشی را به طور دقیق اندازه‌گیری کرد؟
استفاده از شاخص‌هایی مانند eNPS (شاخص خالص مروجان کارمند)، نرخ خروج کارکنان (Turnover Rate)، نظرسنجی‌های نبض (Pulse Surveys) و بررسی میزان دستیابی به اهداف (KPIs) بهترین روش‌های سنجش هستند.

۲. در مواجهه با کارکنان بی‌انگیزه که به هیچ راهکاری واکنش نشان نمی‌دهند، چه باید کرد؟
ابتدا باید جلسات یک‌به‌یک (۱:۱) برگزار کنید تا ریشه مشکل (شخصی یا سازمانی) را پیدا کنید. اگر مشکل عدم تطابق ارزش‌ها یا مهارت‌ها با سازمان باشد، شاید قطع همکاری محترمانه بهترین گزینه برای هر دو طرف باشد.

۳. آیا تفاوت‌های نسلی (نسل Z و هزاره‌ها) در انگیزش مهم است؟
بله، بسیار زیاد. نسل‌های قدیمی‌تر معمولاً به امنیت شغلی و حقوق اهمیت می‌دهند، در حالی که نسل Z و هزاره‌ها به دنبال معنا، انعطاف‌پذیری، دورکاری و مسئولیت اجتماعی شرکت هستند.

۴. آیا راهکارهای انگیزش در استارتاپ‌ها با سازمان‌های بزرگ متفاوت است؟
اصول یکسان است اما ابزارها متفاوت‌اند. استارتاپ‌ها بیشتر روی “رشد سریع”، “سهام” و “جو دوستانه” مانور می‌دهند، در حالی که سازمان‌های بزرگ روی “امنیت”، “مزایای رفاهی کلان” و “مسیر شغلی مشخص” تمرکز دارند.

به این مقاله امتیاز بدهید: